سرگرم‌کننده‌ی فراموش‌شدنی ● [طعم سینما، شماره‌ی ۱۶۸] ● نقد و بررسی از پژمان الماسی‌نیا

توضیح: نقد فیلم بدون توقف، ابتدا امروز (چهارشنبه، ۵ خرداد ۱۳۹۵) با تیتر [سرگرم‌کننده‌ی فراموش‌شدنی] در مجله‌ی ‌سینمایی ‌آنلاین «‌فیلم‌نگاه» (با صاحب‌امتیازی و سردبیریِ پیمان جوادی) انتشار پیدا کرد (کلیک کنید) و حالا در پایگاه cinemalover.ir و در قالب صدوُشصت‌وُهشتمین (۱۶۸) شماره‌ی "طعم سینما"، بازنشر می‌شود.

 

Non-Stop

كارگردان: خائومه کولت-سرا

فيلمنامه: جان دبلیو. ریچاردسون، کریس روچ و رایان اینگل

بازيگران: لیام نیسون، جولیان مور، اسکات مک‌نایری و...

محصول: فرانسه و آمریکا، ۲۰۱۴

زبان: انگلیسی

مدت: ۱۰۶ دقیقه

گونه: اکشن، معمایی، هیجان‌انگیز

بودجه: ۵۰ میلیون دلار

فروش: نزدیک به ۲۳۳ میلیون دلار

درجه‌بندی: PG-13

طعم سینما، شماره‌ی ۱۶۸ 

■ طعم سینما - شماره‌ی ۱۶۸: بدون توقف (Non-Stop)

 

«بدون توقف» (Non-Stop) به کارگردانی خائومه کولت-سرا، درباره‌ی مأموریت پردردسرِ مارشال هوایی کارکشته‌ای به‌نام بیل مارکس (با بازی لیام نیسون) است؛ مأموری به‌هم‌ریخته و الکلی که زندگی خانوادگی‌ را به‌خاطر شغل‌اش از دست داده و دختر خردسال او هم از سرطان درگذشته است. این‌بار خودِ بیل در مظان اتهام هواپیماربایی قرار می‌گیرد... یک اکشن قابلِ تحمل دیگر با شرکت لیام نیسون در نقش محوری که خوشبختانه خدشه‌ای بر خاطره‌ی خوبِ علاقه‌مندان سینما از "ربوده‌شده" (Taken) [ساخته‌ی پیر مورل/ ۲۰۰۸] و برایان میلز [۱] وارد نمی‌آورد!

اگرچه "یتیم" (Orphan) [محصول ۲۰۰۹] را بی‌تردید، یگانه ساخته‌ی به‌یادماندنیِ آقای کولت-سرا و یکی از بهترین‌های سینمای وحشت طی ده سال گذشته می‌دانم اما او در «بدون توقف» توانسته است در تک‌لوکیشنی که عمده‌ی زمان فیلم آن‌جا سپری می‌شود -به‌قولِ معروف- نبض تماشاگر را به دست بگیرد؛ کولت-سرا علاوه بر این، به لطف پیاده کردن ایده‌های تعبیه‌شده در دست‌پختِ مشترکِ آقایان جان دبلیو. ریچاردسون، کریس روچ و رایان اینگل [۲] به‌منظور به اشتباه انداختن مخاطبان‌اش، هر لحظه شعبده‌ای از آستین بیرون می‌کشد.

مرور فیلم مورد بحث‌مان همراه با "ناشناس" (Unknown) [محصول ۲۰۱۱] و علی‌الخصوص هارور شایسته‌ی تحسینِ "یتیم"، روشن می‌کند که خائومه کولت-سرا با مختصات پرده‌ی نقره‌ای آشناست و مهم‌تر این‌که درکی صحیح از تعلیق دارد. برداشت بد نکنید لطفاً! قصد نکرده‌ام کم‌کم به این نقطه برسم که مدعی شوم با شاهکاری سینمایی طرف‌ایم؛ نه! فیلم‌های هوایی معمولاً جذاب نیستند ولی «بدون توقف» تا حدّ غیرقابلِ انکاری، هست! پروسه‌ی تماشای «بدون توقف»، رنج‌آور و ملال‌انگیز نمی‌شود؛ هر چند دقیقه، یکی از حاضرین در معرض اتهام قرار می‌گیرد و تا انتها نمی‌توان به‌راحتی دست فیلمنامه‌نویس‌ها و کارگردان را خواند.

از سویی دیگر، طرفین خیر و شر فیلم نیز باورپذیر از آب درآمده‌اند و انگیزه‌های هواپیماربا‌ها به‌اندازه‌ی کافی متقاعدکننده است. به‌عنوان نکته‌ی مثبت بعدی و البته قابلِ توجه سینمادوستان وطنی، نمایش «بدون توقف» برای تمامی گروه‌های سنی، خالی از اشکال است طوری‌که می‌توانیم با فراغ بال در کنار همه‌ی اعضای خانواده به دیدن‌اش بنشینیم! «بدون توقف» در عین حال، از جمله استثنا‌های سینمای سیاست‌زده‌ی سال‌های پس از ۱۱ سپتامبر است که تصویری منفی از یک کاراکتر مسلمان ارائه نمی‌دهد.

هدف اولیه‌ی سینما، سرگرم ساختن عامه‌ی بینندگان و تقدیم لذت به آن‌هاست که «بدون توقف» مطمئناً از عهده‌ی تأمین‌اش برمی‌آید. این‌ها که گفتم، فقط یک روی سکه بودند! روی دوم، به همان سه کلمه‌ی کذاییِ اخیر ارتباط پیدا می‌کند: هدف اولیه‌ی سینما! به هر حال، «بدون توقف» محصولی تجاری و یک‌بار مصرف است که به‌دنبالِ ظاهر شدن تیتراژ پایانی، هیچ بعید نیست فراموش‌اش کنید؛ شاید بالکل یادتان برود خط‌‌وُربط قصه چیست و یا اصلاً دعوا بر سر چه بوده؟! با وجود این، حین تماشا کردن «بدون توقف» [۳] احساس نمی‌کنید که وقت‌تان تلف شده یا کلاهِ خیلی گشادی سرتان رفته است!

«بدون توقف» را می‌شود تلاشی به‌قصد تکرار تجربه‌ی موفقیت‌آمیز همکاری قبلیِ کولت-سرا با آقای نیسون [۴] در "ناشناس" محسوب کرد که آن‌هم اکشنی معمایی با بودجه‌ای متوسط و فروشی رضایت‌بخش [۵] بود. «بدون توقف» نیز توانست درحالی‌که ۵۰ میلیون دلار خرج‌اش شده بود، گیشه‌ای حدوداً ۲۲۳ میلیونی داشته باشد [۶]. فیلمساز بلافاصله بعد از «بدون توقف»، تصمیم داشت با تولید "فرار در سراسر شب" (Run All Night) [محصول ۲۰۱۵] تریلوژیِ موفقیت‌های‌اش با لیام نیسون را کامل کند که این‌مرتبه تیرش به سنگ خورد و فیلم یادشده، تنها بودجه‌ی اولیه‌اش را بازگرداند!

حضور بانو جولیان مور با این‌که نقش‌ او -یکی از مسافران هواپیما به‌اسم جن سامرز- جای کار چندانی ندارد، باز هم برای ساخته‌ای مثل «بدون توقف» غنیمت است زیرا حداقل کارکردش این بوده که بازیگران اغلب ناشناخته‌ی فیلم [۷] را از حالت جماعتی یک‌سان و بی‌رنگ‌وُبو خارج کرده است... «بدون توقف» برای وقت‌گذرانی، انتخاب بسیار مناسبی است؛ کم‌ترین ادعایی ندارد، از وظیفه‌ی اصلی خود آگاه است و حتی‌الامکان درست هم انجام‌اش می‌دهد.

 

پژمان الماسی‌نیا

چهارشنبه، ۵ خرداد ۱۳۹۵ (بازنشر)

 

[۱]: نام کاراکتر اصلیِ مجموعه‌فیلم‌های "ربوده‌شده".

[۲]: سه فیلمنامه‌نویسِ «بدون توقف».

[۳]: بعدش را قولِ صددرصد نمی‌دهم!

[۴]: اقلاً از جنبه‌ی اقتصادی!

[۵]: بودجه‌ی "ناشناس" بین ۳۰ تا ۴۰ میلیون دلار و فروش‌اش تقریباً ۱۳۶ میلیون بود (ویکی‌پدیای انگلیسی، مدخل‌ فیلم).

[۶]: طبق اطلاعات مندرج در ویکی‌پدیای انگلیسی، مدخل‌ فیلم؛ تاریخ آخرین بازبینی: چهارشنبه، ۱۸ می ۲۰۱۶.

[۷]: لوپیتا نیونگو، بازیگر برنده‌ی اسکار، نقش کوتاهی در «بدون توقف» دارد.

 

 

برای مطالعه‌ی شماره‌های دیگر، می‌توانید لینک زیر را کلیک کنید:

■ نگاهی به فیلم‌های برتر تاریخ سینما در صفحه‌ی "طعم سینما"

        

نقدهای پایگاه cinemalover.ir را [بی‌اجازه] هیچ‌کجا منتشر نکنید.

نقدهای تلگرافی (۴) ● زوتوپیا (Zootopia) محصول ۲۰۱۶ ● پژمان الماسی‌نیا

پوستر زوتوپیا 

«زوتوپیا» (Zootopia)

محصول ۲۰۱۶ آمریکا

کارگردان: بایرون هاوارد و ریچ مور

IMDb | Wikipedia

 

• عاقبت، نسخه‌ای به‌دردبخور از «زوتوپیا» [۱] رسید تا ۲ ماه و نیم پس از آغاز اکران در آمریکای شمالی -فارغ از توفیق اجباریِ تحمل هاردساب‌های دوست‌داشتنیِ چینی و کره‌ای!- چشم‌مان به جمال پررنگ‌وُلعابِ محصول تازه‌ی دیزنی روشن شود! Zootopia عنوانی من‌درآوردی است، حاصلِ‌جمعِ دو کلمه‌ی Zoo و Utopia؛ چرا که "زوتوپیا" درواقع یک‌جور آرمان‌شهر حیوانات است و کعبه‌ی آمالِ قهرمان بلندپرواز فیلم -خرگوش مؤنثی به‌نام جودی (با صداپیشگی جنیفر گودوین)- برای دست‌یابی به رؤیای کودکی‌اش، پلیس شدن. در "زوتوپیا" همه‌ی پستانداران -اعم از وحشی و اهلی- در صلح و آرامش زندگی می‌کنند. طراحی، رنگ‌آمیزی و اجرای "زوتوپیا" -به‌عنوان محل اصلیِ وقوع ماجراها- از نقاط قوت بُعد ساختاری فیلم به‌شمار می‌رود که کاملاً هم‌راستا با تصورات رؤیاپردازانه‌ی جودی هاپس از شهر آرزوهاست. برخلاف نُرمِ انیمیشن‌های این‌چنینی، بار طنز کلامی «زوتوپیا» کم‌تر است و درعوض، روی کمدی موقعیت و جنبه‌های معمایی و غافلگیرانه‌ی داستان مانور بیش‌تری داده شده. نحوه‌ی پایان‌بندی و صدالبته فروش فوق‌العاده‌ی «زوتوپیا»، ظنِ دنباله‌دار شدن‌اش را تقویت می‌کند.

 

جمع‌بندی: هرچند «زوتوپیا» را بایستی از حالا یکی از بخت‌های اسکار به‌حساب بیاوریم و گرچه به‌سختی می‌شود دوست‌اش نداشت اما در عین حال، ذوق‌زدگی هم جایز نیست(!) چرا که اتفاقی بی‌نظیر و اثری منحصربه‌فرد در دنیای انیمیشن -نظیر چندتا از اسکاربُرده‌های دوره‌های قبل که بارها و بارها می‌توان به تماشای‌شان نشست و لذت برد- به قلاب‌مان گیر نکرده است. از انیمیشن‌های شاخص و جریان‌سازی هم‌چون: "شهر اشباح" (Spirited Away) [ساخته‌ی هایائو میازاکی/ ۲۰۰۱]، "در جست‌وجوی نمو" (Finding Nemo) [ساخته‌ی اندرو استنتون و لی اونکریچ/ ۲۰۰۳]، "راتاتویی" (Ratatouille) [ساخته‌ی براد برد و جن پینکاوا/ ۲۰۰۷]، "وال-ای" (WALL-E) [ساخته‌ی اندرو استنتون/ ۲۰۰۸] و "بالا" (Up) [ساخته‌ی پیت داکتر و باب پیترسون/ ۲۰۰۹] [۲] حرف می‌زنم.

ستاره: 3 از 4

 نقد زوتوپیا

پژمان الماسی‌نیا

یک‌شنبه، ۲ خرداد ۱۳۹۵

 

[۱]: با نام "زوتروپلیس" (Zootropolis) هم شناخته می‌شود.

[۲]: می‌توانید رجوع کنید به نقد "بالا" به‌قلم نگارنده، تحت عنوان «درباره‌ی الی»، منتشرشده در تاریخ پنج‌شنبه شانزدهم مهر ۱۳۹۴؛ در قالب شماره‌ی ۱۳۳ صفحه‌ی طعم سینما؛ [لینک دسترسی به نقد].

 

 

برای دسترسی به لیست تمام نقدها، می‌توانید لینک زیر را کلیک کنید:
نقدهای تألیف‌شده‌ توسط «پژمان الماسی‌نیا» به‌ترتیب تاریخ انتشار

 

نقدهای پایگاه cinemalover.ir را [بی‌اجازه] هیچ‌کجا منتشر نکنید.