Locke

كارگردان: استیون نایت

فيلمنامه: استیون نایت

بازیگر: تام هاردی

محصول: انگلستان

اولین اکران در آوریل ۲۰۱۴

مدت: ۸۵ دقیقه

گونه: درام

درجه‌بندی: R

 

تام هاردی در لاک نقش مهندسی دقیق و نکته‌سنج، مدیری لایق و شیفته‌ی کارش (ساخت‌وُساز)، پدر و همسری خانواده‌دوست و زحمت‌کش و بالاخره -مهم‌تر از همه- انسانی مصمم و مسئولیت‌پذیر به‌نام ایوان لاک را بازی می‌کند که در شب مسافرت به لندن، سیلی از مشکلات کاری و خانوادگی بر سرش آوار می‌شوند. او سعی دارد از طریق برقراری تماس‌های تلفنی حین رانندگی، اوضاع را مدیریت کند. ایوان عازم لندن است تا مسئولیت گناه بزرگی که -یک‌بار برای همیشه- مرتکب شده را بر عهده بگیرد...

استیون نایت پس از سال‌ها فیلمنامه‌نویسی برای دیگران، با این دومین تجربه‌ی کارگردانی‌اش در سینما -به‌طور هم‌زمان- شاخ چند غول گردن‌کلفت را می‌شکند! هم فیلمی با حضور فقط یک بازیگر می‌سازد و هم در تک‌لوکیشینی تنگ‌وُترش (یک اتومبیل در حال حرکت). ضمناً تمام لاک در یک شب می‌گذرد و زمان دراماتیک نیز با زمان واقعی برابر است. اما به‌نظرم آنچه از ویژگی‌های پیش‌گفته اهمیت بیش‌تری دارد، این است که فیلم‌اش برخلاف انتظار، سرگرم می‌کند و حوصله سر نمی‌برد.

نایت از هیچ و نزدیک به هیچ، همه‌چیز می‌سازد؛ او توفیق می‌یابد در لاک قصه بگوید، شخصیت‌پردازی ‌کند، تعلیق و هیجان بیافریند و عمیقاً تأثیر بگذارد. گاه با ایوان شادمان و امیدوار می‌شویم و گاهی در اوج یأس -با پشت دست- نم از چشمان‌مان می‌گیریم. فیلمساز بدون به تصویر کشیدن پلانی از گذشته‌ی ایوان، بیننده را با ماجراهایی که در طول زندگی‌اش از سر گذرانده -و نیز امشب می‌گذراند- درگیر می‌کند. همراه ایوان، راهی سفر شبانه‌اش به لندن می‌شویم درحالی‌که شاهد اتفاقات متعددی هستیم که به لطف فیلمنامه‌ی پروُپیمان و قدرت کلام و نقش‌آفرینی تام هاردی در ذهن می‌پرورانیم‌شان.

استیون نایت برای فراری دادن لاک از تله‌ی ملال‌زدگی، هوشمندانه به ترفندهای گوناگون محتوایی و فرمی متوسل شده است. در بحث محتوایی بیش از هر المان دیگر، دیالوگ‌های جذاب فیلمنامه و تعبیه‌ی حقایق ریزوُدرشتی که پشتِ‌سرِهم از تاریخچه‌ی زندگیِ ایوان لاک رو می‌شوند به داد فیلم رسیده‌اند. در حیطه‌ی فرم نیز کارگردان روی ری‌اکشن‌ها و توان بازیگری تام هاردی هم‌چنین تنوع نماهایی که از زوایای مختلف از چهره‌ی او گرفته به‌اضافه‌ی جاذبه‌های بصری بزرگراه در شب -مثلاً تلألو چراغ‌ها- حساب ویژه‌ای باز کرده است. البته در این خصوص، از کمکی که موسیقیِ دیکون هینچلیف به فیلم رسانده است هم نباید غافل شد.

تام هاردی به‌واسطه‌ی بازی در آثاری از قبیل همین لاک، شوالیه‌ی تاریکی برمی‌خیزد (The Dark Knight Rises) و مبارز (Warrior) ثابت کرده که مردِ تجربه‌های دشوار و نامتعارف است. او از فرصتی طلایی که استیون نایت در اختیارش گذاشته است، حداکثرِ استفاده را برده و نه‌تنها گلیم‌اش را یک‌تنه از آب خروشانِ لاک بیرون کشیده، بلکه لاک را تبدیل به خاطره‌ای مثال‌زدنی برای دوست‌داران بازیگری کرده است. هاردی طی مدت زمانی کم‌تر از ۹۰ دقیقه، گروه متنوعی از احساسات را -پشت فرمان و طبیعتاً بدون یاری گرفتن از نیمی از بدن‌اش- در کمال مهارت و پختگی، روی پرده می‌آورد.

چنانچه اشاره کردم، بخشی از جذابیت فیلم مدیونِ دیالوگ‌هایی است که هرکدام‌شان قابلیت این را دارند که به‌خاطر سپرده شوند تا بعدها از یادآوری‌شان لذت ببریم. سه مورد از دیالوگ‌های مذکور، این‌ها هستند: -«امیدوارم وجدانت جلوی مشروب خوردنتو بگیره...» -«دو ساعت پیش که از سایت بیرون اومدم؛ یه کار، یه زن و یه خونه داشتم. الان هیچ‌کدومشونو ندارم، خودمم و این ماشین و فقط دارم رانندگی می‌کنم، همین...» -«امشب سه تا کلمه یاد گرفتم: گور بابای شیکاگو!» (نقل به مضمون).

طی روزهای گذشته، مجالی دست داد تا دو نمونه از فیلم‌هایی را که اخیراً وارد شبکه‌ی نمایش خانگی شده‌اند، ببینم. اولی -به‌قول معروف- از "بفروش"های امسال و عضو جدید باشگاه میلیاردی‌ها و دیگری از فیلم‌های غیرتجاری و به‌اصطلاح "مستقل"مان؛ دو فیلم از دو طیف متفاوت سینمای ایران اما شوربختانه در یک نقیصه، مشترک: بی‌بخاری و لکنت. به‌عبارتی، برای به پایان رساندن‌شان -دور از جان‌تان- به تنگیِ نفس و جان کندن می‌افتید!

لاک مگر به‌جز فیلمنامه، کارگردانی، بازیگری، فیلمبرداری، تدوین و صدا -همگی البته در حدّ اعلایی از کیفیت و خلاقیت- چه دارد؟ قابل توجه کارگردان‌های وطنی! این فیلم نه به مسائل جنسی می‌پردازد و نه پرده‌دری می‌کند، نه اسپشیال‌افکت دارد، نه خشونتی، نه سوپراستار و نه حتی بودجه‌ای آنچنانی! اما سینماست و خیلی هم جدّی، حرف برای گفتن دارد.

بارها از فیلمسازان‌مان چیزهایی شبیه این شنیده‌ایم که اگر "..." و "..." [لطفاً نقطه‌چین‌ها را به دلخواه خود، با نام و نام خانوادگی دو کارگردان اسم‌وُرسم‌دار ترجیحاً آمریکایی پر کنید!] در شرایطی مشابه ما کار کنند، سر از دارالمجانین درمی‌آورند و الخ... یقیناً هیچ عقل سلیم و هیچ بنی‌بشری از شما توقع ساخت شوالیه‌ی تاریکی (The Dark Knight)، ارباب حلقه‌ها (The Lord of the Rings) یا تایتانیک (Titanic) ندارد؛ لاک هم نمی‌توانید بسازید؟!

اگر بدون هیچ‌گونه پیش‌داوری، به فیلم دل بدهید و مقابل "فیلمی با یک بازیگر در اتومبیل" جبهه نگیرید، مطمئن باشید لاک آن‌قدر پتانسیل دارد که درگیرش شوید. اگر کسی به لاک برچسب‌هایی مثلِ "نمایشنامه‌ی رادیویی" بزند، احتمال می‌دهم یا خیلی وقت است رادیو گوش نداده و یا اصلاً سینما نمی‌داند! لاک پرکشش، هیجان‌انگیز و اضطراب‌آور است اما از جنمی دیگر!... پربیراه نیست اگر لاک را یکی از غافلگیری‌های اکرانِ ۲۰۱۴ به‌حساب آوریم.

 

پژمان الماسی‌نیا
یک‌شنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۳

 

لینک انتشار این نقد، در صفحه‌ای دیگر:
سرور اولسرور دوم
(پس از اتمام بارگذاری، روی تصویر کلیک کنید)

 

 طعم سینما

برای دسترسی به لیست تمام نقدها، می‌توانید لینک زیر را کلیک کنید:
نقدهای تألیف‌شده‌ توسط «پژمان الماسی‌نیا» به‌ترتیب تاریخ انتشار

 

نقدهای پایگاه cinemalover.ir را [بی‌اجازه] هیچ‌کجا منتشر نکنید.