About Schmidt

كارگردان: الکساندر پین

فيلمنامه: الکساندر پین و جیم تیلور [براساس رمانی از لوییز بگلی]

بازيگران: جک نیکلسون، کتی بیتس، هوپ دیویس و...

محصول: آمریکا، ۲۰۰۲

زبان: انگلیسی

مدت: ۱۲۴ دقیقه

گونه: کمدی-درام

بودجه: ۳۰ میلیون دلار

فروش: حدود ۱۰۶ میلیون دلار

جوایز مهم: کاندیدای ۲ اسکار

 

■ طعم سینما - شماره‌ی ۳۸: درباره‌ی اشمیت (About Schmidt)

 

الکساندر پین را در کنار سینماگرانی مانند کریستوفر نولان، جیسون رایتمن، استیو مک‌کوئین و... بی‌اغراق می‌توان کشف‌های سینمای دهه‌ی اخیر به‌حساب آورد؛ فیلمسازانی که هر گاه پروژه‌ای کلید می‌زنند، در صدر اخبار رسانه‌ها قرار می‌گیرند و همه منتظر "یک اتفاق تازه" می‌مانند. به‌نظرم راز موفقیت پین -مثل عمده‌ی کارگردانان عاقل و فهمیده!- کار کردن روی قصه‌هایی است که کاملاً به آن‌ها اشراف دارد. آقای پین حتی فیلم‌هایش را اغلب در حوالی زادگاه‌ خود، شهر اوماهای ایالت نبراسکا می‌سازد [۱] و اسم تازه‌ترین ساخته‌اش را هم که لابد می‌دانید: نبراسکا!

درباره‌ی اشمیت، سومین فیلم سینمایی الکساندر پین در مقام کارگردان و اقتباسی از رمانی به‌همین نام، نوشته‌ی لوییز بگلی است [۲]. درباره‌ی اشمیت هم‌زمان با آخرین ثانیه‌های روز پایانی خدمت وارن اشمیت (با بازی جک نیکلسون) به‌عنوان کارشناس بیمه، آغاز می‌شود. فیلم با مرگ ناگهانی هلن، همسر وارن (با بازی جون اسکیب) و سفر پیرمرد بازنشسته از اوماها به سوی دنور ادامه پیدا می‌کند؛ پایان‌بخش درباره‌ی اشمیت نیز ماجراهای مربوط به عروسی جینی، دختر وارن (با بازی هوپ دیویس) و تلاش ناکام پدر برای منصرف کردن دخترش از ازدواج است.

بررسی پیچیدگی‌ها و ریزه‌کاری‌های رابطه‌ی پدر و فرزندی، از مضامین مورد علاقه‌ی آقای پین به‌شمار می‌رود که در فیلم‌هایش به‌نحوی -آشکار یا پنهان- قابل ردیابی است. در این زمینه علاوه بر درباره‌ی اشمیت، به‌طور مشخص نوادگان (The Descendants) [محصول ۲۰۱۱] و به‌ویژه‌ نبراسکا (Nebraska) [محصول ۲۰۱۳] را می‌شود مثال زد. پین هم‌چنین استادِ ساخت کمدی-درام‌های به‌تمام‌معنا در روزگار ماست؛ کمدی-درامی موفق نظیر درباره‌ی اشمیت که سرسوزنی بیش‌تر به هیچ سو، نه کمدی و نه درام، میل نمی‌کند.

طی سفر به دنور، اشمیت درمی‌یابد نه همسر خوبی برای هلن بوده و نه پدر ایده‌آلی برای جینی و در تاریخچه‌ی بی‌فروغ زندگی‌اش باعث تغییر هیچ‌کسی نشده است. وارن حس می‌کند دخترش از سر خانواده‌ی هرتزل و پسرشان زیاد است، اما بین‌ او و جینی آن‌قدر فاصله افتاده که قدرت متقاعد کردن‌اش را ندارد. برای اشمیت که پی برده است در زندگی‌اش کار به‌دردبخوری انجام نداده، قبول هزینه‌ی ناچیز سرپرستی پسربچه‌ای آفریقایی به‌اسم اندوگو مثل آبی است بر آتش.

از خواندن خلاصه‌ی داستان درباره‌ی اشمیت شاید تصور کنید با فیلمی یک‌سره سیاه و خفقان‌آور طرفیم؛ دست نگه دارید! شیوه‌ی الکساندر پین، به رخ کشیدن تلخی‌های حقایق جاری زندگی و تلنگر زدن به پیله‌ی گرم‌وُنرمی است که دورمان تنیده‌ایم. پین اما با هوشمندی و ظرافت، رگه‌های باریکی از امید هم نشان‌مان می‌دهد. از جاذبه‌های فیلم که سرآخر همین کارکرد امیدبخش را در درباره‌ی اشمیت پیدا می‌کند، نامه‌نگاری‌های اشمیت با اندوگو است. تمهیدی برای نزدیک شدن هرچه بیش‌تر مخاطب به افکار وارن و درک موقعیت بغرنج او؛ که با صدای پرورش‌یافته‌ی آقای نیکلسون، شیرینی خاصی به درباره‌ی اشمیت بخشیده.

به‌طور کلی یکی از جذابیت‌های سینمای الکساندر پین، بازی‌ها و بازیگران‌اش هستند. به‌دلیل دلبستگی خاص‌ام به نوادگان و نبراسکا مجدداً به این دو فیلم بازمی‌گردم؛ بعید می‌دانم هیچ‌کجا جُرج کلونی و بروس دِرن را این‌قدر درخشان و دوست‌داشتنی دیده باشید! در درباره‌ی اشمیت هم وضع به‌همین منوال است. به‌جز جک نیکلسون که حساب‌اش از همگی جداست، بهترین بازی‌های فیلم به‌ترتیب به کتی بیتس (در نقش روبرتا، مادر رندال)، درموت مولرونی (در نقش رندال هرتزل، داماد اشمیت) و هوپ دیویس تعلق دارد. بازیگران نقش‌های فرعی نیز انتخاب‌های شایسته‌ای برای باورپذیرتر کردن فیلم هستند، علی‌الخصوص ایفاکنندگان نقش باقی اعضای خانواده‌ی پرجمعیت هرتزل.

نوادگان و نبراسکا قطعاً در کارنامه‌ی حرفه‌ای کلونی و دِرن، نقطه‌ی عطف محسوب می‌شوند. همان‌طور که اگر درباره‌ی اشمیت را یکی از نقاط عطفِ رزومه‌ی پروُپیمان آقای نیکلسون به‌شمار آوریم، چندان به بیراهه نرفته‌ایم. اینجا دیگر جک نیکلسون محور شرارت فیلم نیست! در درباره‌ی اشمیت از آن هرج‌وُمرج‌طلبی و عصیانگری همیشگی فیلم‌های پیشین‌اش اثری نمی‌بینیم؛ وارن اشمیت تنها به‌دنبال خانه‌ی امنی است که ساکنان‌اش دوست‌اش داشته باشند.

اعتراف می‌کنم که تمام ۷۵ اثری را که جکِ بزرگ از ۱۹۵۶ به‌شکلی در آن‌ها حضور داشته است، ندیده‌ام! اما به حافظه‌ی تصویری‌ام که رجوع می‌کنم کم‌تر به‌خاطر می‌آورم نقش شکست‌خورده‌ها را بازی کند و یا خیلی با اشک ریختن میانه‌ی خوبی داشته باشد! آقای نیکلسون در این فیلم با یک نقش‌آفرینی کاملاً کنترل‌شده‌، وارن -بازنشسته‌ای مغموم و محترم- را به ما می‌شناساند. هرچه درباره‌ی اشمیت جلو‌تر می‌رود، نیکلسون در کمال آرامش، جادو می‌کند و به جوهر نقش دست می‌یابد. جک نیکلسون به‌خاطر بازی در درباره‌ی اشمیت، برای دوازدهمین‌بار کاندیدای دریافت جایزه‌ی اسکار بازیگری شد.

از جمله دقایق بامزه‌ی فیلم می‌توان به سعی بیهوده‌ی روبرتای مطلقه برای جلب نظر و به دام انداختن آقای اشمیتِ زن‌مُرده اشاره کرد! کتی بیتس که قبل‌تر به هنرنمایی اسکاری‌اش در میزری (Misery) [ساخته‌ی راب راینر/ ۱۹۹۰] پرداخته بودم، اینجا در نقشی از زمین تا آسمانْ متفاوت، پرانرژی و گرم ظاهر می‌شود. درباره‌ی کتی بیتس و تماشایی و پرحرارت از آب درآمدن نقش روبرتا به‌جز هدایت مؤثر الکساندر پین و توانایی انکارناپذیر خودِ خانم بیتس [۳]، برخورداری از امکان بده‌بستان با اسطوره‌ی زنده‌ی بازیگری سینمای جهان، عالیجناب نیکلسون را هم نباید نادیده گرفت. از صمیم قلب امیدواریم که جک نیکلسون به‌زودی از انزوای خودخواسته‌اش دست بکشد، یک‌بار دیگر شگفت‌زده‌مان کند و پوزه‌ی شایعه‌سازان [۴] را به خاک بمالد!

در دنیای فیلم‌های الکساندر پین یا اصلاً کاراکتر مؤنث پررنگی نمی‌بینیم یا اگر هم وجود دارد، مثل موردِ کیت با بازی جون اسکیب در نبراسکا گستاخ، بددهن، خشن و عاری از خصوصیات معمول زنانه است. در درباره‌ی اشمیت نیز که پین در دقیقه‌ی ۲۷، همسر اشمیت -با بازیگری همین خانم اسکیب- را می‌کُشد! روبرتا هم تا حدّ زیادی به تعریفی که از کاراکتر کیت به‌دست دادم، نزدیک است! دلخواهِ آقای پین، داستان گفتن از مردان بازنده و ته‌ِ خط ‌رسیده است. او بدون فرصت‌سوزی و ‌دستپاچگی -برای نقب زدن به درون آدم‌های درباره‌ی اشمیت به‌خصوص وارن- قصه‌اش را تعریف می‌کند.

الکساندر پین از آزمون به تصویر کشیدن رابطه‌های انسانی موجود در فیلم، نمره‌ی قبولی می‌گیرد. پین به‌شایستگی می‌تواند دغدغه‌های پس از بازنشستگی، هراس‌های تنهایی، مصائب کهنسالی، واهمه از پوچ بودن تمامی راه طی‌شده و بالاخره استرس‌های پیش از ازدواج را به نمایش بگذارد. درباره‌ی اشمیت به‌دنبال شیرفهم کردن قضایا به تماشاگرش نیست و به او اجازه می‌دهد تا از درک جزئیات، لذت ببرد. درباره‌ی اشمیت عاری از ادا و اطوار، یک کمدی-درام جاده‌ایِ دوست‌داشتنی است.

 

پژمان الماسی‌نیا
پنج‌‌شنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۳

 

[۱]: منظور، فیلم‌های انتخاب (Election) [محصول ۱۹۹۹]، همین درباره‌ی اشمیت و نبراسکا است.

[۲]: چاپ ۱۹۹۶.

[۳]: کتی بیتس هم به‌خاطر ایفای نقش روبرتا، در مراسم هفتادوُپنجم، کاندیدای کسب اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد.

[۴]: اشاره به انتشار شایعه‌ی بازنشستگی و از دست رفتن حافظه‌ی آقای نیکلسون در سپتامبر ۲۰۱۳.

 

لینک انتشار این نقد، در صفحه‌ای دیگر:
سرور اولسرور دوم
(پس از اتمام بارگذاری، روی تصویر کلیک کنید)

 

 طعم سینما

برای مطالعه‌ی شماره‌های دیگر، می‌توانید لینک زیر را کلیک کنید:

■ نگاهی به فیلم‌های برتر تاریخ سینما در صفحه‌ی "طعم سینما"

        

نقدهای پایگاه cinemalover.ir را [بی‌اجازه] هیچ‌کجا منتشر نکنید.