The Descent

كارگردان: نیل مارشال

فيلمنامه: نیل مارشال

بازيگران: شانا مک‌دونالد، ناتالی مندوزا، الکس رِید و...

محصول: انگلستان، ۲۰۰۵

زبان: انگلیسی

مدت: ۱۰۰ دقیقه

گونه: ترسناک

بودجه: ۳ و نیم میلیون یورو

فروش: بیش‌تر از ۵۷ میلیون دلار

درجه‌بندی: R

 

■ طعم سینما - شماره‌ی ۸۳: نزول (The Descent)

 

روز – داخلی – سالن آمفی ‌تئاتر دانشگاه هنر اصفهان [نزدیک به ۱۰ سال قبل] اولین فیلم حقیقتاً ترسناک عمرم را دیدم: The Descent ساخته‌ی نیل مارشال که به "هبوط"، "سقوط"، "نژاد"، "وراثت" و خدا می‌داند چند اسم باربط و بی‌ربطِ دیگر برگردانده شده(!) اما بین سینمادوستان فارسی‌زبان عمدتاً تحت عنوان نزول معروف است. مدتی پیش، دوباره به‌شکلی اتفاقی به این فیلم برخوردم؛ با تصورِ این‌که شاهد تصاویری ازنفس‌افتاده و بی‌حس‌وُحال خواهم بود، از سر تفنن به تماشایش نشستم ولی چشم‌تان روز بد نبیند(!) نزول هنوز که هنوز است کار می‌کند، تأثیرش را از دست نداده و می‌تواند بترساند.

نزول در دو نوبت تماشاگرش را درباره‌ی این‌که قرار است با چه نوع فیلم ترسناکی روبه‌رو شود، دچار سوءتفاهم می‌کند. نخست، سکانس آغازین که با قایق‌رانیِ سه زن جوان در آب‌های خروشانِ رودخانه‌ای صعب‌العبور و پرپیچ‌وُخم توأم است و خیال می‌کنیم هیجانی کشنده در اتمسفری اضطراب‌آور نظیر رهایی (Deliverance) [ساخته‌ی جان بورمن/ ۱۹۷۲] [۱] [۲] را تجربه خواهیم کرد. دومین‌بار، به هوش آمدن سارا (با بازی شانا مک‌دونالد) روی تخت بیمارستان است پس از مرگ ناگهانیِ همسر و دختر کوچک‌اش. تنهایی زن جوان در راهروی طول‌وُدراز، دویدن‌هایش و یکی‌یکی خاموش شدنِ چراغ‌ها پشتِ سر او همگی بیننده را به‌یاد فیلم‌های ترسناک ماورایی [۳] می‌اندازند.

اما خلاصه‌ی داستان: «شش زن ماجراجو که درجات مختلفی از رفاقت و صمیمیت میان‌شان جریان دارد -طی حوادثی- به دل غاری رازآلود می‌زنند که روی نقشه‌های جغرافیایی ثبت نشده است و هیچ‌کدام راه خروجی‌اش را نمی‌دانند...» نزول از بسیاری جهات، شایستگیِ قرار گرفتن در زمره‌ی برترین فیلم‌های ترسناک را دارد؛ از جمله: نحوه‌ی روبه‌رو ساختن مخاطبان با عاملِ [عواملِ] وحشت‌آفرینِ فیلم. این مواجهه -به‌رغم رونمایی وهم‌آلود و هشدارآمیزِ اولیه در برابر چشمان وحشت‌زده‌ی سارا- به‌اندازه‌ای نا‌منتظره و شوک‌آور صورت می‌گیرد که کوبندگی سانحه‌ی رانندگیِ ابتدای فیلم در قیاس با آن، به‌کلی رنگ می‌بازد.

نیل مارشالِ نویسنده برای ترساندن تماشاگران، به‌نحوی آگاهانه، روی یکی از دمِ‌دستی‌ترین هراس‌های انسانی حساب باز کرده است؛ "ترس از فضاهای بسته" [۴] و چه لوکیشنی خوف‌آور‌تر از غاری در عمق زمین با میزبان‌هایی تشنه‌ی گوشت و خون تازه، می‌تواند وجود داشته باشد؟! از سوی دیگر، نیل مارشالِ کارگردان هم به‌خوبی از مختصات طبیعیِ لوکیشن اصلی فیلم‌اش -یعنی همان غار پیچ‌درپیچِ کذایی- برای ترس‌آفرینیِ هرچه بیش‌تر سود می‌برد. تاریکیِ بالقوه‌ی غار در نزول، به هراس‌های بی‌پایان زن‌های گرفتارِ اعماق، دامن می‌زند.

حتی سرسوزنی شک ندارم که آثار رده‌ی سینمای وحشت می‌توانند از ناحیه‌ی یک صدابرداری و صداگذاریِ بی‌رمق و ضعیف، زمین بخورند. طراحی صدا‌های نزول -به‌ویژه اصواتی که از حنجره‌ی موجودات هراسناک خارج می‌شود- نقطه‌ی قوت غیرقابلِ انکار فیلم است. نور‌پردازی نزول نیز -مخصوصاً و مخصوصاً- در سکانس‌های داخل غار، حرف ندارد. سام مک‌کوردی و همکاران‌اش آن‌قدر کارشان را درست به انجام رسانده‌اند تا بی‌بروبرگرد بپذیریم وقایعی که در حال دیدن‌شان هستیم، تام‌وُتمام در زیرِ زمین رخ داده‌اند و یگانه منبع نورِ موجود،‌‌ همان چراغ‌های کوچکی است که روی کلاه‌های ایمنیِ کاوشگران بخت‌برگشته نصب شده. نزول از نظر بصری خوش‌ساخت و به‌معنیِ واقعی کلمه، خوش‌آب‌وُرنگ است! در رنگ‌آمیزیِ فیلم، اکثراً تونالیته‌های قرمز و آبی و سبز دخیل‌اند و حدس‌اش خیلی سخت نمی‌تواند باشد که رنگ غالب، قرمز است.

قبلاً هم به لوث شدنِ کاربرد هندی‌کم در فیلم‌ترسناک‌ها و توجیهات مسخره‌ای که برایش تراشیده می‌شود، اشاره کرده‌ام [۵]. اما دوربینْ روی دست‌های نزول از جنسی دیگر است؛ در نزول این پلان‌ها به‌عنوان "تصاویر کشف‌شده" [۶] به تماشاگر قالب نمی‌شوند و فقط زمانی ناظر چنین نما‌هایی هستیم که کاراکتر‌های بلادیده‌ی فیلم از قابلیت مادون قرمزِ دوربین کوچکِ همراه‌شان برای رؤیت موجوداتِ مهاجم در سیاهیِ مطلق غار کمک می‌گیرند وگرنه این نوید را به شما می‌دهم که -چنانچه اشتباه نکنم- به‌جز چنین مواردِ منطقی و کم‌شماری، از لزرش‌ها و پیچ‌وُتاب‌های آزاردهنده‌ی دوربین خبری نیست! در نزول دوربینْ روی دست‌ها نه‌تنها بدل به المانی اعصاب‌خُردکن نمی‌شوند بلکه به‌شایستگی کارکردِ خود را می‌یابند و وحشتِ حاکم بر صحنه‌ها را دوچندان می‌کنند.

رویداد‌های هیجان‌انگیزِ متوالی سبب می‌شوند تا گذشت زمان را به دست فراموشی بسپاریم و اصلاً پی نبریم که نزول کِی به دقایق انتهایی‌اش نزدیک شده است! از دقیقه‌ی ۵۷ و معارفه‌ی غافلگیرکننده‌ی غارنوردانِ بدشانس ما با نخستین جانور وحشت‌آورِ فیلم، لحظه‌ای نیست که نزول فاقد تنش و حادثه باشد. شاید به‌نظر برسد که -برای فیلمی ۱۰۰ دقیقه‌ای- اتفاق مورد اشاره، دیر به وقوع می‌پیوندد. با چنین اظهارنظری موافق نیستم زیرا معتقدم هرچه که نزول در -حدوداً- ۴۰ دقیقه‌ی آخر برداشت می‌کند، مدیونِ زمینه‌چینی‌های خوبِ آغازین‌اش است. ضمن این‌که‌‌ همان دقایق پیش‌گفته نیز به‌تناوب "ماجرا" دارند و به‌هیچ‌وجه کسالت‌بار نیستند.

از آنجا که کم‌تر بنی‌بشری خلق شده که از پول بیش‌تر بدش بیاید(!)، نزول هم از آفت دنباله‌سازیِ فیلم‌ترسناک‌های موفق در امان نماند. نزول: قسمت ۲ (The Descent: Part 2) را ۴ سال بعد، جان هریس -تدوین‌گرِ نزول- ساخت که تبدیل به اولین و آخرین تجربه‌ی کارگردانی هریس تا به حال [۷] شد! تقریباً مشابهِ اورن پلی و نسبت‌اش با دنباله‌های فعالیت فراطبیعی (Paranormal Activity) [محصول ۲۰۰۷] [۸]، آقای مارشال نیز این هوشمندی را به خرج داد که در نزول: قسمت ۲ تنها نقش یک تهیه‌کننده‌ی اجرایی را داشته باشد. فیلم مذبور نه‌فقط به‌لحاظ هنری و سینمایی یک شکست به‌حساب می‌آمد بلکه نتوانست موفقیت تجاری نزول را هم تکرار کند.

اگر به‌طور گذرا بخواهم به ضعف‌های فاحش نزول: قسمت ۲ اشاره‌ای داشته باشم، این موارد جلب توجه بیش‌تری می‌کنند: ۱- وقتی که موجودات وحشت‌آفرینِ نزول در کادر ظاهر می‌شوند، انگار از جا می‌پریم! ولی جانور‌های قسمت دوم، کُند و قابلِ پیش‌بینی‌اند. ۲- کاملاً مشخص [بخوانید: تابلو!] است که نزول: قسمت ۲ "نور‌پردازی شده" در حالی‌که گویی در نزول وضوح تصاویر از منابع نور طبیعیِ حاضر در محیط، ناشی می‌گردد. ۳- در نزول: قسمت ۲ آن تدوینِ دینامیک و کات‌های سریع را نمی‌بینیم. دومین فیلم به‌طور کلی، چندش‌آور و حال‌به‌هم‌زن از آب درآمده است تا ترسناک و نفس‌گیر.

علاوه بر دو نمونه‌ی اولیه‌ای که برشمردم، مخاطب یک‌بار دیگر نیز از نزول رودست می‌خورد و آن مختصِ فینال فیلم است. نزول خوشبختانه پایان‌بندی قابلِ حدس یا هَپی اِند [۹] ابلهانه‌ی ندارند و پایانِ بازش از روی بلاتکلیفی نیست. بی‌تردید، نزول از بر‌ترین ساخته‌های سینمای وحشت است ولی آن‌طور که باید و شاید، قدر ندیده و نام‌اش در تاریخ سینما چندان شناخته‌شده نیست... نزول خواب از سرتان می‌پراند! احتیاط کنید!

 

پژمان الماسی‌نیا

دو‌شنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۴

[۱]: رهایی فیلم‌ترسناک نیست اما منبع الهامِ بسیاری از هارورهای دهه‌های بعد از خود، قرار گرفته.

[۲]: برای مطالعه‌ی نقد رهایی، رجوع کنید به «کابوس بی‌انتها»؛ منتشره در دو‌شنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۳؛ [لینک دسترسی به نقد].

[۳]: Supernatural.

[۴]: Claustrophobia.

[۵]: برای مطالعه‌ی نقد پروژه‌ی جادوگر بلر، رجوع کنید به «یک‌بار برای همیشه»؛ منتشره در دو‌شنبه ۱ دی ۱۳۹۳؛ [لینک دسترسی به نقد].

[۶]: Found footage.

[۷]: ۱۳ آوریل ۲۰۱۵.

[۸]: برای مطالعه‌ی نقد فعالیت فراطبیعی، رجوع کنید به «از محدودیت تا خلاقیت»؛ منتشره در دو‌شنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۳؛ [لینک دسترسی به نقد].

[۹]: Happy End.

 

لینک انتشار این نقد، در صفحه‌ای دیگر:
سرور اولسرور دوم
(پس از اتمام بارگذاری، روی تصویر کلیک کنید)

 

 طعم سینما

برای مطالعه‌ی شماره‌های دیگر، می‌توانید لینک زیر را کلیک کنید:

■ نگاهی به فیلم‌های برتر تاریخ سینما در صفحه‌ی "طعم سینما"

        

نقدهای پایگاه cinemalover.ir را [بی‌اجازه] هیچ‌کجا منتشر نکنید.