Kristy

كارگردان: اولیور بلک‌بورن

فيلمنامه: آنتونی جاسوینسکی

بازیگران: هیلی بنت، اشلی گرین، لوکاس تیل و...

محصول: آمریکا، ۲۰۱۴

مدت: ۸۶ دقیقه

گونه: ترسناک، هیجان‌انگیز

درجه‌بندی: Not Rated

 

از میان تولیدات ۲۰۱۴ سینمای وحشت، عاقبت طعم دوباره‌ی ترس را با فیلمی چشیدم که اصلاً انتظارش را نداشتم! کریستی، یک فیلم مهجور، به کارگردانیِ فیلمسازی ناشناخته به‌نام اولیور بلک‌بورن که این، دومین ساخته‌ی بلند سینمایی‌ اوست. کشف کریستی از آن جهت برایم غافلگیرکننده و هیجان‌انگیز به‌حساب می‌آمد که ۲۰۱۴ در حوزه‌ی سینمای ترسناک، سال میان‌مایه‌ها و بی‌رمق‌ها بود! [۱]

کریستی نه در IMDb امتیازی قابل توجه گرفته است و نه در راتن تومیتوس و متاکریتیک؛ اما چندین پله از همه‌ی آن فیلم‌های پرهیاهو و پرمدعایی که پارسال بنا بود زهره‌ترکمان کنند(!)، بالا‌تر قرار می‌گیرد. کریستی مثل بابادوک (The Babadook) [ساخته‌ی جنیفر کنت/ ۲۰۱۴] از مدافع اسم‌وُرسم‌داری نظیر آقای ویلیام فریدکین بهره نمی‌بُرد و هم‌چون پاکسازی: اغتشاش (The Purge: Anarchy) [ساخته‌ی جیمز دی‌موناکو/ ۲۰۱۴] دنباله‌ی یک فیلم موفقِ پرفروش هم نبود که نگاه‌ها را به سوی خود کج ‌کند.

همه‌چیز از شبی مه‌آلود و سوت‌وُکور شروع می‌شود. جاستین (با بازی هیلی بنت) سوار بر اتوموبیل لوکسِ دوست‌اش برای خرید خوراکی از خوابگاه بیرون می‌رود. تنها اشتباه جاستین در فروشگاه رقم می‌خورد. او به دختری با شکل‌وُشمایلِی خاص که فروشنده، راک‌استار (با بازی اشلی گرین) خطاب‌اش می‌کند، عبارتی اهانت‌آمیز می‌گوید. دختر جوان -که بعداً پی می‌بریم سرکرده‌ی یک گروه آدمکشِ خطرناک است- جاستین را به‌عنوان قربانی بعدی، در صدر لیست سیاه‌شان قرار می‌دهد. راک‌استار در فروشگاه از دانشجو بودن جاستین مطلع می‌شود؛ شبِ عید شکرگزاری [۲] است و در خوابگاه به‌جز جاستین، دو نگهبان و جوانک سرایدار هیچ‌کسی نیست...

آن‌چه که کریستی به‌نحو شایسته‌ای از داشتن‌اش سود برده ولی دو ساخته‌ی مورد اشاره -و باقی آثار سینمای ترسناکِ ۲۰۱۴- فاقدش بودند، کاشتِ بذر اضطرابی در حالِ رشد است که به‌تدریج -همگام با پیشرفت داستان- به درختی تناور مبدل می‌شود که تمام وزن‌اش روی دوش تماشاگر بینوای فیلم است! نحوه‌ی وارد شدن راک‌استار به کریستی و معرفی‌اش به مخاطب، عالی است؛ از‌‌ همان فروشگاه کذایی، اضطراب شروع به جوانه زدن می‌کند. اصلاً ورود به سلسله وقایع وحشت‌آورِ کریستی، بسیار جان‌دار استارت می‌خورد.

حُسنِ کریستی مقدمه‌چینی مناسب و فراهم آوردن پیش‌زمینه‌ی ذهنیِ پذیرفتنی -برای مخاطبان- در یک‌چهارمِ ابتدایی‌اش، جهت پیش‌بردِ داستان در تایم باقی‌مانده است. جاستین، دختر دانشجوی سختی‌کشیده‌ای معرفی می‌شود که برای گذران زندگی، کار می‌کند. او در عین حال، فعال و باهوش و درس‌خوان و اهل ورزش است. به‌همین دلیل، این‌که جاستین با اتکا به هوش و بدن ورزیده‌اش -تقریباً طی نیمی از زمانِ فیلم- سعی دارد جان سالم به‌در ببرد، به‌هیچ‌وجه ابلهانه و آبکی به‌نظر نمی‌رسد.

دیگر پوئن مثبتِ کریستی پرهیز از به تصویر کشیدن جزئیاتِ حال‌به‌هم‌زنِ قتل‌هاست! در فیلم -به‌طور متناوب- شاهد چند قتل هستیم که در عینِ تأثیرگذاری، هیچ‌یک مشمئزکننده نمایش داده نمی‌شوند. با وجود این‌که مهاجمان مجهز به سلاح سرد و چوب بیسبال هستند ولی نه دل‌وُروده‌ی سفره‌شده‌ای می‌بینیم و نه مغز کسی پخشِ زمین می‌شود! بلک‌بورن برای ترس‌آفرینی، به روش‌های مبتذل و چندش‌آور غالبِ فیلم‌های اسلشری [۳] متوسل نمی‌شود.

کریستی خوشبختانه محصور در اتاق‌های یک عمارت دوطبقه هم نیست؛ ماجرا‌های پیاپی و تنوع و تغییر مداوم لوکیشن‌ها، از ملال و کسالت نجات‌اش داده است. نکته‌ی حائز اهمیت بعدی، عدم افراط فیلمساز در کاربرد شیوه‌ی دوربینْ رویِ دست است؛ از آنجا که فیلم‌ترسناک‌ها عمدتاً کم‌بودجه‌اند، دیده‌ایم -لابد- برای کاهشِ زمان فیلمبرداری، بدون منطقِ خاصی، دوربین به‌طور تمام‌وقت در حال لرزیدن و ثبت تصاویر کج‌وُکوله‌ و بی‌کیفیت است!

کریستی بهره‌ی زمینه‌چینیِ خوب خود را در فصل تعقیب‌وُگریز‌های موش‌وُگربه‌وارش می‌برد. مقدمه‌ی درستِ پیش‌گفته، متقاعدمان می‌سازد که جاستین طعمه‌ی آسانی نیست. هرچه کریستی در ۱۸ دقیقه‌ی آغازین‌اش نشان‌مان می‌دهد، دلیل و منطق دارد و در ادامه‌ی فیلم به‌کار می‌آید (مثلاً آزمایشی که استادِ جاستین سرِ کلاس انجام می‌دهد). کیفیتِ تعقیب‌وُگریز‌ها، ‌گاه یادآور هراس ناشی از تعقیب‌ جوان‌های کشتار با اره‌برقی در تگزاس (The Texas Chain Saw Massacre) [ساخته‌ی تاب هوپر/ ۱۹۷۴] [۴] توسط "صورت‌چرمی" است.

از زمانی که دلداده‌ی جاستین، آرون (با بازی لوکاس تیل) به قتل می‌رسد -که برای کمک به دختر، خود را به دانشگاه رسانده بود- پای مسئله‌ی انتقام‌گیری شخصی به میان می‌آید. حالا جاستین است که تبدیل به تهدیدی برای آدمکش‌ها شده. دختر جوان که تاکنون سعی می‌کرد فقط از مرگی ظاهراً محتوم فرار کند، تمام هم‌وُغم‌اش مصروفِ گرفتن انتقامِ آرون می‌شود. این‌هم از هوشمندی‌های فیلمنامه‌نویس است که کریستی را ‌بار دیگر از یکنواخت شدن می‌رهاند.

کلیشه‌هایی هم‌چون خاموش و روشن شدن چراغ‌ها و مشکل برق ساختمان به‌علاوه‌ی موسیقی، صداگذاری، نورپردازی و اسلوموشن‌های اثرگذار و به‌جا... همگی در خدمت شکل‌گیری و تداوم بخشیدن به دلهره‌ای فزاینده، موفق عمل می‌کنند. هیجان فیلم با به زبان آورده شدن جمله‌ی «شکار شروع شده» (نقل به مضمون) توسط راک‌استار به منتهی درجه‌ی خود می‌رسد. دیگر ویژگی قابل اشاره‌ی کریستی -و شاید مهم‌ترین‌شان!- پایان‌بندی خوب‌اش است که مخاطب را از ۸۵ دقیقه زمان گذاشتن برای تماشای فیلم، پشیمان نمی‌کند.

 

پژمان الماسی‌نیا

شنبه ۲ خرداد ۱۳۹۴

 

[۱]: در نوشتارم تحت عنوان «مثل سوزن در انبار کاه» (منتشره به تاریخ سه‌شنبه ۹ دی ۱۳۹۳) به توضیح دلایلم برای این ادعا پرداخته‌ام؛ [لینک دسترسی به نقد].

[۲]: Thanksgiving Day.

[۳]: Slasher Film، گونه‌ای از سینمای وحشت یا دلهره‌آور است که در آن، قاتلی -اغلب دچار مشکلات روانی- قربانی یا قربانی‌هایی -گاه از پیش انتخاب‌شده- را به قتل می‌رساند. در فیلم‌های اسلشر، قاتل معمولاً از وسیله‌ای تیز برای این کار استفاده می‌کند؛ مانند چاقوی ضامن‌دار، تبر، ساتور، یا کارد آشپزخانه (ویکی‌پدیای فارسی، مدخل‌ فیلم اسلشر).

[۴]: برای مطالعه‌ی نقد کشتار با اره‌برقی در تگزاس، رجوع کنید به «دروازه‌ی جهنم»؛ منتشره در دوشنبه ۱۷ شهریور ۱۳۹۳؛ [لینک دسترسی به نقد].

 

لینک انتشار این نقد، در صفحه‌ای دیگر:
سرور اولسرور دوم
(پس از اتمام بارگذاری، روی تصویر کلیک کنید)

 

 

برای دسترسی به لیست تمام نقدها، می‌توانید لینک زیر را کلیک کنید:
نقدهای تألیف‌شده‌ توسط «پژمان الماسی‌نیا» به‌ترتیب تاریخ انتشار

 

نقدهای پایگاه cinemalover.ir را [بی‌اجازه] هیچ‌کجا منتشر نکنید.