توضیح: نقد فیلم یک کوارتت دیرهنگام [به کارگردانی یارون زیلبرمن] ابتدا پنج روز پیش [جمعه هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۵] تحت همین عنوانِ «سهل‌وممتنع، با مخاطب خاص» در مجله‌ی ‌سینمایی ‌آنلاین «‌فیلم‌نگاه» (با صاحب‌امتیازیِ و سردبیریِ پیمان جوادی) انتشار یافت (کلیک کنید) و امروز در پایگاه cinemalover.ir و در قالب صدوُشصت‌وُششمین (۱۶۶) شماره‌ی "طعم سینما"، بازنشر می‌شود.

 

A Late Quartet

كارگردان: یارون زیلبرمن

فيلمنامه: یارون زیلبرمن و سِت گروسمن

بازيگران: فیلیپ سیمور هافمن، کریستوفر واکن، کاترین کینر و...

محصول: آمریکا، ۲۰۱۲

زبان: انگلیسی

مدت: ۱۰۶ دقیقه

گونه: درام

فروش: بیش‌تر ار ۱ و نیم میلیون دلار

درجه‌بندی: R

طعم سینما، شماره‌ی ۱۶۶ 

■ طعم سینما - شماره‌ی ۱۶۶: یک کوارتت دیرهنگام (A Late Quartet)

 

«یک کوارتت دیرهنگام» (A Late Quartet) نخستین فیلم داستانیِ یارون زیلبرمن، درباره‌ی گروه موسیقی ۴ نفره‌ای است که در آستانه‌ی بیست‌وُپنجمین سالگرد فعالیت‌ خود و به‌دنبالِ اطلاع از مبتلا شدن پیتر -مسن‌ترین عضو گروه‌شان (با بازی کریستوفر واکن)- به بیماری پارکینسون، دچار بحرانی نامنتظره می‌شوند... به‌نظر می‌رسد در این چهار سالی که از نمایش عمومی فیلم گذشته، «یک کوارتت دیرهنگام» به‌قدر استحقاق‌اش، نه دیده شده و نه مورد توجه قرار گرفته است.

«یک کوارتت دیرهنگام» بیش از هر چیز، فیلمی جمع‌وُجور و "به‌اندازه" است که سعی شده هیچ جزئی از اجزای آن، گل‌درشت نباشد؛ بازی‌ها، فیلم‌برداری، تدوین و... هیچ‌کدام اغراق‌شده نیستند و ‌اصطلاحاً از فیلم بیرون نمی‌زنند. حتی حضور موسیقی نیز که مضمون محوری داستان بر آن استوار است، آزارنده و بیش از حد -آن‌طور که «یک کوارتت دیرهنگام» تبدیل به فیلم شبه‌مستندی لبریز از تمرین‌ها و اجراهای کسل‌کننده‌ شود- نیست.

با این حال، «یک کوارتت دیرهنگام» ساخته‌ای است که مخاطب خاص خودش را دارد. مقصود نگارنده البته این نیست که عامه‌ی مردم نمی‌توانند درک‌اش کنند یا ارتباط گرفتن با فیلم، نیازمند بهره‌مندی از علم و اطلاعات پیچیده‌ای باشد؛ اما ریزه‌کاری‌ها و ظرافت‌های نهفته در روابط کاراکترها، برای طیف هنرمند و هنرشناس ملموس‌تر است و قشر مورد اشاره، دغدغه‌های آدم‌های «یک کوارتت دیرهنگام» را خیلی بهتر متوجه خواهند شد. برجسته‌ترین مثالی که در این خصوص می‌توان زد، چالش‌های زندگی زناشویی دو نوازنده‌ی دیگر گروه، رابرت (با بازی فیلیپ سیمور هافمن) و جولیت (با بازی کاترین کینر) است.

«یک کوارتت دیرهنگام» از لطف یکی از واپسین حضورهای فیلیپ سیمور هافمنِ کبیر برخوردار است؛ انکار نمی‌کنم که در وهله‌ی اول رؤیت نام او در پوستر، نگارنده را به انتخاب و تماشای فیلم ترغیب کرد زیرا «یک کوارتت دیرهنگام» نه در فستیوال مهمی کاندیدای کسب جایزه شده بود، نه گیشه‌ی خبرساز و سودآوری داشت و نه کارگردان اسم‌وُرسم‌داری پشت دوربین‌اش.

تلاش برای جان بخشیدن به کالبد کاراکتر رابرت گلبرت، از جمله آخرین نقش‌آفرینی‌های هافمنیِ او در سینماست؛ اصلاً فیلیپ سیمور هافمن در ایفای نقش مردهای به‌بن‌بست‌رسیده و مستأصل -که اندوه، جزئی جدایی‌ناپذیر از اعماق وجودشان بود- تخصص داشت. اتفاقی نبود که آدام الیوت او را به‌منظور نقش گفتن به‌جای مکسِ مبتلا به سندرم آسپرگر [۱] در "مری و مکس" (Mary and Max) [محصول ۲۰۰۹] [۲] برگزید؛ انیمیشنی که به‌جرئت می‌توان ادعا کرد در سطور آغازین فهرست متأثرکننده‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما قرار دارد.

بازی آقای هافمن در قالب موزیسینی کارکشته که ازدواج‌اش به مخاطره افتاده است، بیش‌تر از سایر نقش‌آفرینانِ شناخته‌شده‌ی فیلم (کریستوفر واکن و کا‌ترین کینر) در ذهن تماشاگر جا خوش می‌کند. دیگر حضور شایسته‌ی تحسین «یک کوارتت دیرهنگام»، متعلق به کریستوفر واکن است که این‌جا با شمایل آشنای همیشگی‌اش در باورپذیر ساختن کاراکترهای خبیث تفاوت دارد؛ یک ویولنسل‌نوازِ پیر که پارکینسون، او را ناگزیر به ترک دنیای موسیقی کرده است.

وقتی با ساخته‌ای سینمایی طرف‌ایم که تماماً درمورد موسیقی است و حتی نام آن نیز از یک اصطلاح موسیقایی اخذ شده، پیشاپیش انتظارمان از کیفیت موزیک متن و قطعاتی که بناست در فیلم بشنویم بالا‌تر می‌رود؛ این انتظارِ به‌حق در «یک کوارتت دیرهنگام» به‌واسطه‌ی آهنگسازیِ آنجلو بادالامنتی [۳] برآورده می‌شود. موسیقیِ بادالامنتی، علی‌الخصوص متأثر از کوارتت اپوس ۱۳۱ لودویگ فان بتهوون است که فیلم روی آن تأکید ویژه دارد؛ پیتر در کنسرت خداحافظیِ انتهایی، خطاب به حضار چنین جملاتی را بر زبان می‌آورد: «اصرار ما روی اجرای بی‌وقفه‌ی قطعه‌ی ۱۳۱ اشتباهِ بتهوونه، من می‌خوام دست نگه دارم...» (نقل به مضمون)

«یک کوارتت دیرهنگام» نظیر اکثرِ قریب به‌اتفاقِ آثار شاخص و ماندگار، فیلم سهل‌وُممتنعی [۴] است. در «یک کوارتت دیرهنگام» آن‌قدر همه‌چیز درست سرِ جای خودش نشسته‌ که ممکن است فکر کنید فیلم‌ساز به‌جز مشخص کردن جای دوربین و ضبط تصاویر متحرک، هیچ کار دیگری برای انجام دادن نداشته است! از نقاط عطف «یک کوارتت دیرهنگام» گرد هم آمدنِ دوباره‌ی هر ۴ عضو گروه در خانه‌ی پیتر، بعدِ از سر گذراندن ماجراهای عمده‌ی فیلم و در شرایطی است که هیچ‌یک، دیگر همان آدم‌های سابق نیستند... «یک کوارتت دیرهنگام» فیلمی سروُشکل‌دار، باب طبع علاقه‌مندانِ هنر و به‌ویژه موسیقی است.

 

پژمان الماسی‌نیا

چهارشنبه، ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ (بازنشر)

 

[۱]: سندرم آسپرگر (Asperger syndrome) نوعی اختلال زیستی-عصبی است که با تأخیر در مهارت‌های حرکتی تظاهر می‌یابد. وجه تمایز این سندرم از مبتلایان به اوتیسمِ کلاسیک، حفظ مهارت‌های تکلمی و هوش طبیعی است؛ با این وجود، جزء بیماری‌های طیف اوتیسم شمرده و توانایی‌ها و روابط اجتماعی ضعیف، رفتارهای وسواسی و تکراری و خویشتن‌محوری در مبتلایان‌اش دیده می‌شود (ویکی‌پدیای فارسی، مدخل‌ نشانگان آسپرگر).

[۲]: می‌توانید رجوع کنید به نقد "مری و مکس" به‌قلم نگارنده، تحت عنوان «نه، وصل ممکن نیست!»، منتشرشده در تاریخ پنج‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۳؛ در قالب شماره‌ی ۷۴ صفحه‌ی طعم سینما؛ [لینک دسترسی به نقد].

[۳]: آهنگساز چند ساخته‌ی دیوید لینچ که به‌خصوص برای ساخت موسیقی سریال "توئین پیکس" (Twin Peaks) شهرت دارد.

[۴]: قطعه‌ای -شعر یا نثر- که در ظاهر آسان نماید ولی نظیر آن گفتن، مشکل باشد. (فرهنگ فارسی معین).

 

 

برای مطالعه‌ی شماره‌های دیگر، می‌توانید لینک زیر را کلیک کنید:

■ نگاهی به فیلم‌های برتر تاریخ سینما در صفحه‌ی "طعم سینما"

       

نقدهای پایگاه cinemalover.ir را [بی‌اجازه] هیچ‌کجا منتشر نکنید.